♥♥♥ رازها : داستان و سرگرمی ♥♥♥

داستانهای کوتاه و مطالب جالب و خواندنی

♥♥♥ رازها : داستان و سرگرمی ♥♥♥

داستانهای کوتاه و مطالب جالب و خواندنی

عشق از زبان معلمان

 

 

 


دبیر انگلیسی: عشق تنها کلمه ای است که ed نمی گیرد و به گذشته باز نمی گردد..............

دبیر ادبیات: عشق آن نیرویی است بین دو انسان. مثل لیلی و مجنون

دبیر تاریخ: عشق تنها قراردادی است که از کشورهای دیگر وارد نمی شود

دبیر دینی: عشق نیرویی الهی و خدادادی است..................

ادامه مطلب ...

اصل موضوع را فراموش نکن ! ...

 

 

مرد قوی هیکل ، در چوب بری استخدام شد و تصمیم گرفت خوب کار کند

روز اول 18 درخت برید، رئیسش به او تبریک گفت و او را به ادامه کار تشویق کرد.
روز بعد با انگیزه بیشتری کار کرد ، ولی 15 درخت برید .

ادامه مطلب ...

چند راه برای تقویت حافظه کوتاه مدت

 

 

- بازی داستان گویی:
انجام این بازی به خصوص در قالب گروه، بسیار جالب است. این بازی بدین نحو انجام می شود که باید 20 وسیله را روی میز بزرگی قرار دهید و هر کدام از افراد گروه 3 الی 4 مورد از وسایلی که روی میز چیده شده است را در قالب یک داستان بگنجاند؛ مثلا داستانی که درباره سیب، کلید، تلفن همراه می توان ساخت بدین صورت است:

ادامه مطلب ...

بوی بد دهان را با خوردن این میوه از بین ببرید

 

مرتضی صفوی متخصص تغذیه گفت: میوه انبه دهان را خوشبو و رنگ چهره را باز می کند، همچنین تقویت کننده دستگاه گوارش است

این متخصص تغذیه افزود: میوه انبه دارای اسیدسیتریک و تانن است. هسته آن بسیار چرب و حاوی نشاسته بالایی است که دهان را خوشبو و رنگ چهره را باز می کند.

ادامه مطلب ...

زندگی چون پیچک است!!!!!!

 

 

 هیچوقت شخصیت خودت رو برای کسی تشریح نکن، چون کسی که تو رو دوست داشته باشه بهش نیازی نداره و کسی که ازت بدش بیاد باور نمی‌کنه.

وقتی دائم میگی گرفتارم، هیچ وقت آزاد نمیشی، وقتی دائم میگی وقت ندارم، بعد هیچوقت زمان پیدا نمی‌کنی.

ادامه مطلب ...

شــما چه فلزی هستید ؟ ...

 

 

متولدین فروردین : آهن
فلز زندگی متولدین فروردین آهن است که 9 برابر دیگران به آنها قدرت می دهد و شانس و موفقیت آنها را در زندگی نه برابر می کند .

ادامه مطلب ...

پند سقراط ! ...

 

 

روزی سقراط ، حکیم معروف یونانی، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست.
علت ناراحتیش را پرسید ، پاسخ داد:"در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذ شت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم."

سقراط گفت:"چرا رنجیدی؟" مرد با تعجب گفت :"خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است."

ادامه مطلب ...