ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یادته گفتم یه روز ؛ دوست دارم ! ؛ دوست دارم !
یادته واست می مردم ! واسه چشمای نجیبت ...
یادته گفتم عزیــزم ؛ جز تو من چیزی ندارم ..
به خدا یادم نرفته همه حرفای عجیــیبت
جهان بزرگ است و زندگی مرموز ...
تا به حال فکرش را کردهای
میان تو و من فاصله ایست به پهنای یک عمر شاید؛ زیاد که نیست ؟
چه رنجی میکشم من … چه تحملی میکنی تو !!!
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت
وقتی در ایوان دلتنگی هایت می نشینی وقتی که پشت یک پنجره بارانی بی هوا شاعر می شوی...
وقتی دیگر کسی برای شنیدن جمله هایت به اندازه ی لحظه ای فرصت نمی گذارد...